یزدما

  • ۰
  • ۰

حماسه 9 دی یقینا مشت محکمی بود بر دهان آنهایی که گمان میکردند میتوانند مانع راه انقلاب شوند.

چندیست که در دانشگاه فرهنگیان یزد شاهد مخالفت های غیرمنصفانه مسئولین با فعالیت های بسیج دانشجویی هستیم. درسالروز استکبار ستیزی با حضور دکتر حسن عباسی(از تئوریسین های نظام جمهوری اسلامی)در دانشگاه مخالفت شد و هم اکنون نیز در سالروز یوم الله نهم دی با حضور دکتر محمد حسن قدیری ابیانه به دلایل واهی از جمله برگزاری نشست های سیاسی بصورت مناظره و حضور شخصی اصلاح طلب در مقابل ایشان برای دفاع و احتمال عدم استقبال شایسته از برنامه و زیر سوال رفتن تکریم 9 دی، ممانعت به عمل آمد.

این در حالیست که در چنین فضایی شاهد دعوت یکی از روحانیون اصلاح طلب بودیم که به صراحت از سران فتنه حمایت میکند و خود را محب فتنه گران می داند.

علاوه بر این در سالروز گرامیداشت 9 دی ،شاهد حرکتی نابخشودنی در پردیس فاطمه الزهرا(س) بودیم...

بسیج دانشجویی پردیس فاطمه الزهرا(س) برنامه ای در قالب نمایشگاه پوستر 9دی ، برجام  وهمچنین برد آزاد اندیشی با عنوان #ما_فراموش_نمیکنیم ؛ برگزار کرد اما بعد از نصب این پوسترها در کمتر از یک روز حراست دانشگاه در غیاب دانشجویان تمامی آن ها را بدون ارائه هیچ مجوز  ودلیل مستندی جمع آوری کرد.

فتنه 88 از خطوط قرمز نظام است که اهداف دشمنان داخلی وخارجی عامل این فتنه برکسی پوشیده نیست و باوجودی که مقام معظم رهبری بر گرامیداشت این روز حماسی که به عنوان روز بصیرت نیز نامگذاری شد تآکید داشته اند و حماسه 9 دی را حادثه ای بی نظیر و ازجمله قدرتهای جمهوری اسلامی دانسته اند، علت این رفتار مسئولان بسیار جای سؤال دارد!!

دانشگاه فرهنگیان به عنوان نهادی که تربیت معلمان آینده را برعهده دارد نه تنها باید مسبب ومشوق جریان های انقلابی و عدالتخواه باشد بلکه خود نیز باید الگوی عملی برای دانشجویان به حساب آید .اما متاسفانه شاهدیم درحالی که به راحتی مجوز سخنرانی  برای گروهی خاص صادر می شود و سخنرانی های تشکل های انقلابی یکی پس از دیگری لغو می شود. این تک صدایی و گرفتن قدرت تحلیل از دانشجویان نفع چه کسی را به دنبال دارد که مسئولان بر آن دامن می زنند؟! آن هم دانشجویانی که به عنوان معلمان آینده قرار است عدالت و آزادی را به دانش آموزان خود یاد دهند درحالی که خودشان شاهد بی عدالتی ها و سلب آزادی بوده اند.

یکی از ادعاهای دولت آقای روحانی نقدپذیری بود اما شاهد کلکسیونی بی سابقه از القابی بودیم که به منتقدان دولت نسبت داده شد!! مسئولان کشوری که لغو یک سخنرانی را مایه شرمساری می دانند در مورد لغو سخنرانی های تشکل های منتقدخود چه توجیهی دارند؟ آیا سخنرانی های دلسوزان نظام که به طور متوالی و یکی پس از دیگری لغو می شود مایه شرمساری دولت نیست؟ آن هم تشکل های دانشجویی که باید مطالبه گر حق باشند.

 در منشور حقوق شهروندی که رونمایی شده آمده است:

ماده 26-هر شهروندی از حق آزادی بیان برخوردار است. این حق باید در چارچوب حدود مقرر در قانون اعمال شود. شهروندان حق دارند نظرات و اطلاعات راجع به موضوعات مختلف را با استفاده از وسایل ارتباطی، آزادانه جستجو، دریافت و منتشر کنند. دولت باید آزادی بیان را به‌طور خاص در عرصه‌های ارتباطات گروهی و اجتماعی و فضای مجازی ازجمله روزنامه، مجله، کتاب، سینما، رادیو، تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی و مانند این‌ها طبق قوانین تضمین کند.

ماده  28-شهروندان از حق نقد، ابراز نارضایتی، دعوت به خیر، نصیحت در مورد عملکرد حکومت و نهادهای عمومی برخوردارند. دولت موظف به ترویج و گسترش فرهنگ انتقادپذیری، تحمل و مداراست.

آیا ما دانشجویان جز شهروندان این مملکت محسوب نمیشویم؟!!!

اما گلایه ای از مسئولان استانی که مدعی دفاع از آزادی بیان هستند! در حالی شاهد محدودیت های ایجاد شده برای تشکل های انقلابی دانشگاه ها  هستیم که نه تنها هیچگونه پیگیری از جانب مسئولان استانی صورت نمی گیرد بلکه حتی فعالیت های انتقادی به عملکرد دولت نیز سرکوب می شود ومورد بازخواست قرار می گیرد.

دردناک تر از همه این است که شاهد فشارهایی از طرف مسئولین استانی به مسئولین دانشگاه برای اعمال اینگونه مقابله ها در برابر فعالیتهای انقلابی هستیم.از هرچه که بگذریم و نادیده بگیریم از اینگونه سیاست زدگی ها و سیاست کاری ها نمی توان گذشت.

چرا مسئولانی که نماینده مردم ولایت مدار یزد هستند در گرامیداشت 9 دی که روز میثاق امت با ولایت است در قبال لغو برنامه های 9دی دانشگاه ها واکنشی نشان  ندادند.

آیا این سکوت منصفانه ست؟!

و سخن آخر اینکه شهید بهشتی فرمود: دانشجو مؤذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود.  لذا تشکل دانشجویی انقلابی بسیج به عنوان نیروی بیدار جامعه تا آخرین نفس پای آرمان ها و ارزش های انقلاب خواهد ایستاد و به دفاع از حق ادامه خواهد داد حتی اگر در این مسیر مورد بی مهری های مسئولین قرار گیرد. فرموده امام خامنه ای(مدظله):هیچگاه از آرمان خواهی دست برنخواهیم داشت نه در هنگام پیروزیهای شیرین و نه در هنگام عزیمت های تلخ!

ما سکوت در برابر ظلم و ستم را شایسته نمیدانیم و پس از هر خمیدنی در برابر زخمه های تبرگونه چون سرو بر پای می ایستیم.

پنداشت ستمگر که ستم بر ما کرد

بر گردن او بماند و بر ما بگذشت...

مهدیه سعیدی

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰

سوم آذر ماه سیدمحمد میرمحمدی در نشست هم‌اندیشی مدیران، اعضا و رابطان هسته‌های گزینش استان یزد که با حضور دبیر هیئت عالی گزینش کشور برگزار شد، گفته بود:«در گزینش شایستگی و اولویت مطرح است»

ظاهراً این حساسیت فقط در مرحله گزینش وجود دارد و در انتصابات اصلاً مطرح نیست. نگاهی به انتصابات صورت گرفته توسط استاندار به درستی این موضوع را اثبات می کند.

 

مایع حیات گروگان باندبازی

شرکت آب منطقه ای یزد وظیفه مطالعه و شناسائی منابع آب سطحی و زیرزمینی، حفاظت و بهره برداری بهینه از منابع آب، آبرسانی به شهرها و صنایع استان، انتقال آب از زاینده رود به یزد، اجرای طرح های تغذیه مصنوعی و کنترل سیلاب، ایجاد،بهره برداری و نگهداری از تأسیسات و سازه های آبی در استان را بر عهده دارد. عنایت به این وظایف و همچنین اطلاع از وضعیت بحرانی آب در استان، نیاز شدید دامداری، کشاورزی و صنعت یزد به آب و همچنین اقدامات احساسی همسایگان اصفهانی جهت ممانعت از انتقال مایه حیات به استان یزد حساسیت وظیف ریاست شرکت آب منطقه ای را روشن می کند.

با این وجود20 آبان ماه، آیین نکوداشت و معارفه مدیران عامل شرکت سهامی آب منطقه ای یزد با حضور استاندار یزد برگزار و ضمن قدردانی از کوشش ها و زحمات «حسین غفوری»، «محمد مهدی جوادیان زاده» به عنوان مدیرعامل جدید شرکت آب منطقه ای یزد معرفی شد. وی برادر مجید جوادیان زاده مدیر کل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری یزد است. شاید در وهله اول انتخاب برادر یکی از نزدیکان استاندار برای این سمت اتفاقی به نظر برسد. اما بد نیست بدانید چنین خانواده های شایسته ای در مجموعه استانداری یزد به وفور یافت می شوند.

 

یزد گرفتار صله ارحام مسئولان!

نگاهی به مسئولان استان یزد و بررسی روابط خویشاوندی میان آنها نشان می دهد، بسیاری از مناصب نصیب اقوام و نزدیکان مسئولان ارشد شده، که لابد جهت صله ارحام صورت گرفته و نباید با دید منفی بدان نگریست. مدیریت برادران در آب منطقه ای، اداره ارشاد و نسبت زن و شوهری در استانداری یزد و مدیریت یکی از نهادهای دولتی استان به قدری آشکار است که نیاز به توضیح دوباره ندارد.

حتی یکی از نزدیکان استاندار به تازگی وارد یک نهاد فرهنگی شد و گفته می شود بعد از اثبات شایستگی های ذاتی قرار است جذب نهادی ورزشی هم بشود!

از این دست انتصابات فامیلی در نهادهای دولتی یزد به وفور یافت می شود که نشان می دهد مقامات یزدی مرزهای شایسته سالاری را جا به جا کرده اند.

گذاشتن این انتصابات در کنار وقایعی مثل دخالت نزدیکان استاندار در سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری و اعمال فشار برای برکناری مدیرعامل این سازمان، دخالت در مراکز علمی و تغییر روسای دانشگاه ها، تلاش برای برکناری مدیران غیر همسو از طریق فشار رسانه ای و بدون هزینه کرد از مدیریت استان و صدها مورد ریز و درشت نشان می دهد حکومت داری در دولت تدبیر( حداقل در استان یزد) در حال تبدیل شدن به سیستم ملوک الطوایفی است. سیستمی که تا کنون خسارات سنگینی به یزد وارد کرده و جبران آن نیازمند وقت و هزینه بسیار است.

سهیل نصیری زاده

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰

«نفوذ»، یکی از موضوع‌های پرحاشیه این سال‌ها بوده و است؛ نفوذی که ابعاد گوناگونی دارد و دشمنان قسم‌خورده و بدخواهان می‌کوشند در سایه آن، اغراض شیطانی خود ضد نظام و ملت ایران را پی گیرند. از جمله را‌ه‌های دشمنان برای دست‌یافتن به اهداف خود در این زمینه، وارد شدن زیرکانه از طریق افرادی است که تابعیت ایران دارند و به واسطه دوتابعیتی‌بودن، از انگیزه‌‌های کافی برای خدمت به بیگانه برخوردار هستند.

وجود افراد دوتابعیتی در رده‌های بالای مسئولیتی و مشاور‌ه‌های تاثیرگذار، خطری است که هرگونه سهل‌اندیشی و ساده‌انگاری درباره آن می‌تواند‌ آسیب‌هایی بزرگ و گاه جبران‌ناپذیر را بر پیکره نظام اسلامی تحمیل کند؛ آسیب‌هایی که کم‌ترین آن می‌تواند مهندسی هوشمندانه و غیرملموس افکار و ایده‌های مسئولان دیگر باشد. تامل در یکی از فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب درباره نفوذ، عبرت‌آموز است:

«این‌که افرادی که می‌توانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. سمت مورد نظر عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمان‌ها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می‌کند؛ کاری کنند که شما همان‌جوری نگاه کنی به مساله، همان‌جوری تشخیص بدهی که آن مأمور عالی‌رتبه‌ سیا تشخیص می‌دهد؛ در نتیجه همان چیزی را بخواهی که او می‌خواهد. بنابراین خیال او آسوده است؛ بدون این‌که لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار می‌کنی؛ هدف نفوذ این است؛ نفوذ جریانی، نفوذ شبکه‌ای، نفوذ گسترده؛ نه موردی. اگر این نفوذ نسبت به اشخاصی انجام بگیرد که این‌ها در سرنوشت کشور، سیاست کشور، آینده‌ کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی می‌افتد؟ آرمان‌ها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزش‌ها تغییر پیدا خواهد کرد، خواست‌ها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد.»

با این همه جای شگفتی است که علیرغم انبوه هشدارها و تحذیرها همچنان کسانی با تابعیت دوگانه یا برخوردار از گرین‌‌کارت در دستگاه‌های اجرایی یا حواشی مؤثر آن نقش‌آفرین بوده‌اند. در این باره می‌توان به عضویت شخصی دوتابعیتی در کمیته مالی برجام اشاره کرد که مشکوک به جاسوسی است؛ شخصی که قبلا به علت فعالیت به نفع آمریکا بازداشت شده بود! به تصریح نماینده مردم تبریز، ‌آذرشهر و اسکو «این شخص در اواخر دهه 70 با وزارت دفاع همکاری داشت و به عنوان نماینده ایران در دعاوی کشورمان علیه آمریکا در دادگاه لاهه حضور می‌یافت اما بعدها مسئولین وقت نظارتی متوجه شدند وی به نفع آمریکا کار می‌کند و به همین علت او را بازداشت و از کار اخراج کردند.»

به راستی چگونه فردی دوتابعیتی که سابقه بازداشت و اخراج از وزارت دفاع را هم در کارنامه خود دارد، می‌تواند این‌سان آسان در سطوح بالای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای حضور یابد و نقش‌آفرینی کند؟! چگونه وزارت امورخارجه و شخص دکتر ظریف چنین خبط بزرگی را مرتکب شده‌اند و چرا تاکنون بابت چنین رخداد تاسف‌آوری در پیشگاه ملت عذرخواهی نکرده‌اند؟! جالب‌ این‌که وی در مراسم موسوم به «تجلیل از افتخارآفرینان برجام» از دست دکتر روحانی رئیس‌جمهور هم نشان درجه سه خدمت دریافت کرده بود!

فرد دارای تابعیت مضاعف به طور معمول نمی‌تواند دلسوز مصالح انقلاب و ایران اسلامی باشد و منافع ملت را تامین کند؛ چرا که او به کشور دیگری تعهد داده و سوگند یاد کرده که منافع آن کشور را بر منافع کشورها دیگر ترجیح دهد. از این روست که او هیچ‌گونه صلاحیتی برای احراز پست‌های مؤثر و مدیریتی در کشور ندارد.

باعث تاسف است که در سایه مماشات و فقدان حساسیت برخی متصدیان، در دو سال اخیر چند نفر با تابعیت دوگانه در بخش‌های مهم مدیریتی و تصمیم‌سازی کشور نفوذ کرده بودند؛ هرچند خوشبختانه تعدادی از آن‌ها دستگیر شده و یا پرونده‌شان در جریان است. با این اوصاف انتظار از دولت یازدهم این است که اراده‌ای قاطع برای مقابله با مدیران دوتابعیتی از خود نشان دهد و اجازه ندهد کسانی دارای تابعیت دوگانه و مشکوک به فقدان تعهد و پای‌بندی به نظام اسلامی، بتوانند در سطوح مدیریتی نفوذ کنند و به نوعی آسیاب دشمنان این مرز و بوم را رونق بخشند.

 فراموش نکنیم که خاوری و جیسون رضائیان هم از جمله دوتابعیتی‌هایی بودند که به واسطه سهل‌‌انگاری‌های مسئولان در شناسایی و طرد آنان، به سهم خود آسیب‌هایی قابل توجه به کشور تحمیل کردند و هرگونه مماشات در شناسایی و برخورد با سایر دوتابعیتی‌ها هم می‌تواند آسیب‌هایی گاه شدیدتر و چه بسا جبران‌ناپذیر به ملت و کشور تحمیل کند.

نویسنده: فاطمه اردکانی

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰

منتقدان از همه گروهها و جناح های آزاد اندیش به ویژه دلسوزان انقلاب اسلامی از مواضع آقای روحانی در خصوص مطبوعات نباید زیاد متعجب یا دل آزرده شوند، زیرا از این به بعد لازم نیست سخنرانی ها و مواضعی که عنوان می شود مبنای درست و یا اخلاقی داشته باشد. بلکه سخنرانی ها و مواضع انتخاباتی باید باشد آن هم از جانب رئیس دولتی که با نازلترین رای در سال 92 در بین کلیه روسای جمهور در کشور انتخاب شده است و باید با کارنامه نا موفق برای حضور در انتخابات شرایط را به سختی فراهم نماید.

روحانی در حالی می گوید قلم ها را نشکنید و دهان ها را نبندید که مشاوران حقوقی و کارگزاران ایشان در پله های دادگاه ها برای بستن روزنامه ها و مجلات در رفت و آمد هستند و از اینکه دادگاه ها در این زمینه سریع اقدام نمی کنند گله مند هستند.

آقای روحانی در حالی ژست آزاداندیش به خود می گیرد که منتقدان شخصی ایشان افرادی ناآگاه و یا اینکه باید به جهنم بروند، قلمداد می شوند. روحانی در حالی شعار دهن باز می دهد که خود با توجه به اعتماد نظام به ایشان در مسئولیت های مهم مانند شورای عالی امنیت ملی و اطلاعات کامل از نفوذ بنیاد جورج سوروس و دلارهای دولت های مرتجع منطقه در بین سران فتنه و شناختی که از جنایت آمریکا دارد امروز خود به عنوان بالاترین مقام اجرایی در کشور و صاحب اصلی ترین تریبون های داخلی و خارجی همه خیانت سران فتنه نسبت به امام، انقلاب و شهدا را سانسور می کند و به اطلاع مردم نمی رساند که واقعیت چه بوده است و خود به عنوان عنصر ساقط و بعضا هماهنگ با آنها مبدل شده است و در محافل بین المللی که باید فریاد مظلومیت مردم ایران و جهان اسلام را با صدای رسا به گوش جهانیان برساند ضعیف ترین سخنرانی ها و مواضع را در محافل بین المللی و ملاقات با دیگر مسئولین کشورها داشته و اظهار می دارد و مواضع صریح، روشن وانقلابی، انقلاب اسلامی و جهان اسلام در مقابل استکبار جهانی و صهیونیست بین الملل سانسور و خاموش نکه می دارد.

نویسنده: اکبر محمودی

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰

 استان یزد به رغم برخورداری از پتانسیل‌های فراوان و ذخایر چشمگیر مادی و انسانی، نتوانسته‌ است به جایگاهی که شایسته آن است دست یابد و مردم دارالعباده همچنان با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کنند. برخی از این مشکلات رفته‌رفته حاد شده‌ و به مرز بحران رسیده‌اند. برای نمونه، موضوع کم‌آبی در استان یزد، از سطح یک مشکل متعارف فراتر رفته و آرام‌آرام در حال تبدیل شدن به بحران بی‌آبی است؛ بحرانی که جلوه‌های تلخی از آن را در مناطقی چون برخی روستاهای تفت و ... می‌توان به خوبی مشاهده کرد.

مشکل به هم ریختگی بافت جمعیتی در برخی مناطق استان نیز از دیگر معضلاتی است که این سال‌ها به شدت دامنگیر مردم دارالعباده شده و خانواده‌ها را در تنگنا قرار داده است. این معضل، بیش از هرچیز معلول صنعتی‌شدن بیش از حد استان یزد به طور کلی و به‌طور خاص برخی شهرستان‌هاست که بیش از حد متعارف، به سمت صنعتی‌شدن سوق یافته‌ و آسیب‌هایی بزرگ را بر شهر و استان تحمیل کرده‌اند.

آلودگی شدید هوا بخصوص در برخی مناطق و برخی روزها که عوارض مستقیم و غیرمستقیمی بر محیط زیست و سلامت شهروندان به جای گذاشته و می‌گذارد، از جمله دیگر معضلات بزرگ استان است که اگر برای مهار و کاهش آن تدبیری اندیشیده نشود، در آینده‌ای نه‌چندان دیر به مرز فاجعه خواهد رسید و پیامدهای عمیق و چه‌بسا جبران ناپذیر بر جای گذارد.

برای مردم قابل هضم نیست علیرغم روشن‌شدن چراغ‌های قرمز هشدار درباره بحران آب، آلودگی و ... برای واحدهای صنعتی آلاینده تدبیری عینی با مابه‌ازای بیرونی ملموس اندیشیده نشود و همچنان واحدهای صنعتی ناسازگار با شرایط اقلیمی و آبی استان مجوز بگیرند و راه‌اندازی شوند. دلایل متعدد و توجیهات فراوانی برای چرایی آغاز و استمرار چنین روندی قابل احصاست اما بی‌گمان اگر مدیریت استان اراده‌ای جدی با دیدی جامع و کلان‌نگر از خود نشان دهد  و نشان می‌داد- بسیاری از این معضلات مهار و سپس کاهش می‌یافت. تامل در سخنان سید ابوالفضل موسوی، نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی، می‌تواند گویای واقعیت‌های فراوانی در این باره باشد آن‌جا که در جلسه ماهانه جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی استان یزد، گفت: برخی رویه های موجود در مدیریت استان ناکارآمد است، هرچند موضوعات آب، امنیت و اقتصاد از اولویت های اصلی استان یزد به شمار می روند و پیگیری های لازم برای حل آن ها را انجام داده ایم اما گاهی پشت دروازه های مدیریت استان برای سرعت بخشی به برنامه ها متوقف می شویم!

به راستی آیا مدیریت استان در دولت یازدهم، از عملکرد خود رضایت دارد؟ مردم استان یزد در این باره چه نظری دارند؟!

نویسنده: فاطمه فائزی

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰

چند روز قبل که خبر برگزاری همایش "ایران کانکت 2016" در تهران منتشر شد، سیل انتقاد دلسوزان را به همراه داشت. در واقع انتقاد کارشناسان به این بود که در سطری از اطلاعیه سایت این همایش آمده بود: «علاوه بر ضوابط شرکت برگزار‌کننده این همایش شرایط الحاقی بر این سمینار حاکم است. شرکت در Euromoney برای افراد حقیقی و حقوقی که برابر مقررات بین‌المللی اتحادیه اروپا و دولت انگلستان در لیست تحریم قرار دارند به هیچ وجه مجاز نیست و این شرکت مجاز است امکان شرکت افراد را بر اساس این ضوابط بررسی نماید.»

در واقع این متن بیانگر اجرای تحریم‌ها برای اولین‌بار در قلب ایران یعنی تهران بود، براین اساس بسیاری از مسئولان ایرانی که به بهانه‌های مختلف از سوی آمریکا و کشورهای غربی در لیست تحریم قرار گرفته‌اند اجازه حضور در این سمینار را در کشور خودشان ندارند.

انتقادات به این مسئله واکنش وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را به همراه داشت و این وزرات خانه طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد که این همایش صرفاً رویکرد فنی اقتصادی داشته و به هیچ وجه همایش سیاسی نیست لذا هیچ یک از مقامات سیاسی یا نظامی درخواست حضور در این همایش را نداشته‌اند. لذا طرح و ربط برگزاری این همایش به عدم امکان حضور برخی فرماندهان سرافراز کشورمان منطقی واخلاقی نیست، البته به منظور رفع هرگونه شائبه‌ای این شرط شرکت مذکور حذف شد.

هرچند شرط جنجالی شرکت مذکور حذف شد، اما آنچه مشخص است اینکه اگر اعتراض های رسانه ها و برخی نمایندگان مجلس نسبت به این مقوله نبود، از طرف دولت اراده ای برای حذف این بند وجود نداشت و برای مسئولان دولتی تحریم مسئولان ایرانی در قلب تهران چیز عجیب و مذمومی محسوب نمی شود!

همین رویکرد موجب شده که این بار شاهد تحریم برخی نهادهای داخلی توسط بانک های ایرانی باشیم! به طوری که گفته می شود یکی از بانک ها در پاسخ به درخواست یکی از نهادهای عمرانی و اقتصادی کشور اعلام کرده که با توجه تحریم بودن این نهاد و بر اساس تعهدات جدید از همکاری متقابل معذور است!

تعهدات جدیدی که این بانک به آن اشاره کمی کند که بر اساس آن نمی تواند با این نهاد عمرانی داخلی همکاری کند، به تهدات بانک مرکزی ایران در قالب FATF  مربوط می شود که بدون تصویب مجلس انجام شده است. قبلا هم در این رابطه نوشته بودیم که طبق تعهداتی که ایران در FATF پذیرفته، برخی از سازمان ها و نهادهای مورد نظر غربی ها در تحریم قرار دارند و بانک های ایرانی نیز بر اساس پیمان یاد شده، مجبور به عمل به تعهدات یاد شده هستند.

البته این هم از اقدامات برکات و تدابیر دولت یازدهم است که نهادی در داخل کشور توسط بانک های خود کشور تحریم می شود و بانک ها به راحتی اعلام می دارند که حاضر به همکاری با آن نهاد به خاطر اینکه در تحریم غرب قرار دارد نیستند!


ارسلان پورذهبی
  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰

هرگاه رئیس‌جمهور مواضع عصبانی و تند اتخاذ کرده، مورد استقبال و مدح رسانه‌های جریان اصلاحات قرار گرفته است. این در حالی است که هرگاه رئیس‌جمهور در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش موضع‌گیری ملایم‌تری داشته، با انتقاد اصلاح‌طلبان مواجه شده است. در واقع برای جریان تندرو اصلاحات، قابل پذیرش نیست که رئیس‌جمهور جایی سخنرانی یا مصاحبه‌ای کند اما همراه با تندروی و عصبانیت و هجمه به منتقدان نباشد.
مصاحبه تلوزیونی هفته گذشته رئیس‌جمهور، از جمله مواردی بود که انتقادهای اصلاح‌طلبان را به همراه داشت و آن‌ها از اینکه آقای روحانی به مانند قبل، منتقدین را مورد هجمه شدید قرار نداد و سعی کرد مواضع ملایم‌تری نسبت به گذشته، اتخاذ کند، انتقاد کردند.
روزنامه اعتماد با تیتر «کمی شفاف‌تر آقای رئیس‌جمهور» اعتراضش نسبت به رویکرد روحانی در مصاحبه تلویزیونی را نشان داد و نوشت: «روحانی از نبایدِ توهین به مردم گفت، از توهین‌کنندگان نگفت - از کاهش قاچاق گفت، از مبادی قاچاق نگفت از دستاوردهای مثبت اقتصادی گفت، از موانع و سد راه‌های آن نگفت.» همچنین روزنامه آرمان با تیتر «ناگفته‌ها ناگفته ماند» با انتقاد از مصاحبه رئیس‌جمهور نوشت: «روحانی آن رئیس‌جمهوری نبود که دیروز حامیان و بیشتر مردم انتظار داشتند. او دیشب برای خود خط قرمزهای زیادی ترسیم کرده بود که با وعده‌های گذشته او مبنی بر لزوم اطلاع جامعه از تمام اتفاقات همخوانی نداشت. روحانی دیشب آنچه را گفت که برای مردم تازگی نداشت و بارها ازسوی او و وزرایش بیان شده بود که تنها دو جدول را باید موضوع جدید دانست. اظهارات دکتر حسن روحانی در شب گذشته چنان بود که تماس های زیادی با آرمان از سوی حامیان دولت گرفته شد؛ حامیانی که به مشی اتخاذ شده از سوی رئیس‌جمهور انتقاد داشته و عنوان می‌کردند دکتر روحانی وعده داده بود مردم از تمام موضوعات باید آگاه باشند اما نشان داد که مردم را آنچنان که تصور می‌شد محرم نمی‌داند و اظهاراتش برای مخاطبان جذابیتی ندارد. روحانی دیشب بیش ازهمه از آنچه گفت که همه می‌دانستند، در حالی که انتظار همگان از او بیان موانعی است که دولت با آن مواجه است و تمایل داشتند روحانی از اتاق فکر علیه دولت برای مردم بگوید تا با توجه به این فعالیت‌های تخریبی درباره عملکرد دولت قضاوت کنند، اما افسوس روحانی دیشب معذب بود».
علی تاجرنیا، از اصلاح‌طلبان تندرو، در ارزیابی سخنان روحانی در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «فکر می‌کنم با گذشت سه سال از عمر دولت و با درنظرگرفتن مجموعه اتفاقاتی که در کشور افتاده، فشارهایی که دولت پذیرفته و در‌عین‌حال امکاناتی که داشته، صحبت‌های رئیس‌جمهور راضی‌کننده نبود. انتظار مردم این است که بعد از مجموعه تحولاتی که در داخل و خارج از کشور به‌ویژه در سطح منطقه افتاده، رئیس‌جمهور جدی‌تر صحبت می‌کرد؛ حتی از نوع سؤالات مجریان هم چنین به نظر می‌رسید که گویا سؤالات هماهنگ‌شده بود تا مصاحبه فرمالیته طراحی شود. اگر روحانی قرار است در انتخابات ریاست جمهوری بعدی هم حضور داشته باشد باید صریح‌تر و شفاف‌تر با مردم مواجه شود. مردم دنبال امید هستند؛ اما فکر می‌کنم روحانی نتوانست آن انتظاری را که در بین مردم و طرفدارانش بود برآورده کند. به اعتقاد من بعد از گذشت سه سال باید در تیم رسانه‌ای دولت خانه‌تکانی جدی انجام شود، چراکه وقتی رئیس‌جمهور بعد از مدت‌ها در قاب تلویزیون ظاهر می‌شود، دست‌کم فردای آن باید جامعه را تحت‌تأثیر حرف‌های خود قرار داده باشد.»
شهربانو امانی در گفت وگو با روزنامه شرق با انتقاد از مصاحبه رئیس‌جمهور و اینکه چرا آقای روحانی مباحث جنجال‌برانگیز در عرصه داخلی را طرح نکرده می‌گوید: «ایشان صحبتی درباره وضعیت سیاست داخلی نداشتند و امید است در هفته دولت این امکان فراهم شود تا در‌این‌باره هم بتوانند صحبت کنند و حرف‌های جدیدی را به مردم و افکار عمومی ارائه دهند».

وحیدسالار

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰
دولتمردان از برجام و فتح‌الفتوح‌ بودن آن گفتند و درباره دستاوردهای آن قصیده‌ها سرودند؛ اما مردم مابه‌ازای قابل اعتنایی در زندگی خود مشاهده نکردند. نه بیکاری کاهش یافت، نه رکود از بین رفت، نه واحدهای صنعتی رونق گرفتند، و نه....

شعارهای اعتراضی مردم در میانه سخنان رئیس جمهور در جریان سفر هیات دولت به کرمانشاه، زنگ خطر را برای روحانی و جریان و رسانه‌های حامی وی به صدا درآورده است. افزون بر سه سال از آن روزهایی که روحانی در تنور وعده‌های انتخاباتی می‌دمید گذشته است و دیگر نمی‌توان با سخنان زیبا و شعارهای جذاب، مردم را دلخوش داشت. به تعبیری روشن‌تر «زنگ انشاء» به پایان آمده و نوبت به «زنگ حساب» رسیده است. روحانی گفته بود در صد روز اول گشایش اقتصادی ایجاد می‌کند. قرار بود هر صد روز یکبار به مردم گزارش بدهد. توافق هسته‌ای فتح‌الفتوحی خوانده شد که قرار بود اقتصاد و معیشت جامعه را بهبود بخشد. قرار بود بیکاری مهار شود و اشتغال‌زایی افزایش یابد. قرار بود مردم چنان بهره‌مند و به‌سامان شوند که نه‌تنها دست به سوی خزانه دولت دراز نکنند بلکه این دولت باشد که به سوی مردم دست دراز کند. و ده‌ها و صدها قرار بود دیگر.

بسیاری از این «قرار بود»ها هیچ‌گاه به مرحله عمل نرسیدند. اما در عوض پرده از دریافتی‌های نجومی برخی مدیران دولتی برافتاد و مردم را در حیرتی عمیق فرو برد.  در حالی که کارگران بی‌پناه گاه چند ماه حقوق حداقلی خود را هم دریافت نکرده و تعداد بسیاری از آن‌ها حتی شغل خود را از دست داده بودند، برخی از ما بهتران دولتی حقوق‌هایی 234 میلیونی دریافت می‌کردند، وام‌هایی چندصدمیلیونی با سودهایی یک‌درصدی از بیت‌المال به خود اختصاص می‌دادند، حق اوقات فراغت فرزندانشان را که حتی از کل حقوق یک کارگر معمولی بیشتر بود از بیت المال برداشت می‌کردند ... و باز هم از ضرورت خدمت‌رسانی به ملت سخن می‌گفتند!

مردم اما زیرکانه واقعیت‌ها را از ورای شعارهای پرطمطراق با گوشت و پوست خود لمس می‌کنند. دولت از تک‌رقمی شدن تورم می‌گوید و مردم سختی‌های معیشتی را با تمام وجود حس می‌کنند. کسی انکار نمی‌کند که تورم بر اساس «محاسبات علمی» کاهش یافته اما اگر طبق گفته رئیس‌جمهور در دوران تبلیغات انتخاباتی، ملاک تورم را جیب مردم بدانیم که آن را لمس می‌کنند، باید به این واقعیت تلخ اذعان کرد که قضاوت قاطبه مردم در این باره با شعارها و آمارهای دولت محترم بسیار متفاوت است. دولتمردان هرچه خواستند و توانستند، از برجام و فتح‌الفتوح‌ بودن آن گفتند و درباره دستاوردهای آن و گشایش‌های روزانه‌ حاصل از برجام قصیده‌ها سرودند؛ اما مردم مابه‌ازای قابل اعتنا و ملموسی در زندگی شخصی و اجتماعی خود مشاهده نکردند. نه بیکاری کاهش یافت، نه رکود از بین رفت، نه واحدهای صنعتی رونق گرفتند، و نه... . هرچند جیب برخی مدیران همین دولت، سرشار از دریافتی‌های محیرالعقول و حقوق‌ نجومی شد!

از همین روست که پایگاه اجتماعی دولت و رئیس‌جمهور متزلزل شده و حتی بسیاری از کسانی که سال 92 متاثر از وعده‌های جذاب روحانی با هزار امید و آرزو به وی رای داده‌ بودند، اینک در زمره منتقدان جدی وی قرار گرفته‌اند و از همین روست که در سفر اخیر رئیس‌جمهور به کرمانشاه، فریادهای مردم آن سامان به اعتراض بلند می‌شود.  با این همه جای شگفتی است که رئیس‌جمهور به جای دل‌سپردن و توجه به انتقادهای مردم، به آنان نهیب می‌زند که چرا به سخنان وی گوش نمی‌دهند! غافل از این‌که در پایان سومین سال فعالیت دولت، نوبت رئیس‌جمهور است که به انتقادهای بحق و شکوه‌های دردناک مردم گوش کند؛ همان‌ها که بسیاری‌شان در سال 92 با هزار امید و آرزو وی را با آرای خود روانه پاستور کردند. آقای روحانی باید بداند- واحتمالا خوب می‌داند- که عصبانی‌شدن در برابر انتقادها و اعتراض‌های بحق مردم در سفرهای استانی، دردی را دوا نمی‌کند بلکه سبد آرای او را آرام‌آرام تهی‌تر می‌کند؛ این روندی است که مدت‌هاست آ‎غاز شده و با شتابی قابل تامل به پیش می‌رود. راستی آیا آقای روحانی با این عملکرد، انتظار دارد در سال 96 هم بتواند آرای مردم دردکشیده را به‌همراه داشته باشد؟! میان تصورات روحانی و مشاورانش با واقعیت‌های بیرونی چقدر فاصله است؟!‌‌

نویسنده: فائزه شورکی

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰
حرف استاندار یزد قبول 70 درصد تعطیلی ها تقصیر احمدی نژاد بود! نه اصلاً همه تعطیلی کارخانجات در این سه ساله دولت تدبیر هم تقصیر احمدی نژاد است! کارخانه ای که روحانی افتتاح کرد چرا سه ماهه تعطیل شد؟

استاندار یزد در 23 خرداد ماه سال جاری، در جلسه ستاد راهبری و مدیریت اقتصاد مقاومتی استان گفت: ۷۰ درصد واحدهای صنعتی استان قبل از سال ۹۰ تعطیل شدند!
این آمار اعجاب انگیز آن هم در زمانی که هر روز خبر تعطیلی یک کارخانه و تجمع کارگران بیکار شده آن مقابل استانداری یزد به گوش می رسد ظاهراً در واکنش به اعتراضات رسانه ها و کاربران فضای مجازی اعلام شد. گویا مجموعه استانداری یزد به جهت اعتراضات وسیع مردمی و وضعیت وخیم صنعت یزد و در عین حال خالی بودن دستشان از هر گونه اقدام عملی و یا کارنامه قابل قبول هیچ راهی به جز توجیه مشکلات به بار آمده در استان و سیاسی جلوه دادن اعتراضات ندارند.
در ادامه همین رویه چند روز بعد از این اظهار نظرهای جالب، یکی از معاونین استاندار نیز برای کمک وی به میدان آمد و در پیامی که در شبکه های مجازی و سایت های نزدیک به دولتی ها منتشر شد، ادعا کرد: « ین روزها بعضی نمیتوانند خوشحالی خود را از بسته شدن کارخانه ها و بالا رفتن نرخ بیکاری پنهان کنند .بعضی دنبال مقصرند و بعضی دنبال توجیه ،یکی میگوید برجام ودیگری از وعده نافرجام ،یکی هورا میکشد وآن یکی هوار ،یکی شعار میدهد ویکی از شعور میگوید»
اما جناب معاون به این مساله اشاره نکرده اند که چه کسی از فقر، بیکاری و مشکلات معیشتی خود می تواند خرسند باشد و هورا بکشد. یا اینکه چه کسی وعده و وعید داده است.
پیدا کردن مقصر هم چندان کار دشورای نیست. کافی است مدیران ارشد کمی سفر رفتن و سلفی گرفتن را رها کنند و واقعاً به دنبال مقصر باشند.
به هر ترتیب مدیران از این توجیهات و انداختن تقصیرها به گردن دولت قبل و سیاست بازان خرسند بودند تا اینکه رسوایی جدیدی برای دولت تدبیر در یزد به بار آمد.
کارخانه ای که روحانی در سفر به یزد با «علی برکت الله» افتتاح کرده بود هم سه ماه بیشتر دوام نیاورد و به گزارش ایلنا با تعطیلی آن تمام 300 کارگر نگون بختش که با هزار امید به سر کار آمده بودند، بیکار شدند.

 


ولی نه استاندار، نه معاونش نه مدیرانی که در مراسم افتتاح عکس یادگاری گرفته بودند و یک ماه در میدان امام حسین(ع) آن را به همه نشان داده بودند، هیچ یک کوچکترین موضع گیری در این خصوص نکردند.
میر محمدی حاضر نشد بگوید ارتباط تعطیلی کارخانه ای که به دست روحانی و در دوران پسابرجام (یعنی برداشته شدن تحریم ها، تعامل جهان با ایران، چرخیدن چرخ زندگی مردم و در یک کلام دوران گل و بلبل) افتتاح شده بود با احمدی نژاد چیست. کسی هم نگفت تدبیر دولت چگونه است که سه ماه هم نمی تواند یک کارخانه را سرپا نگه دارد. آیا براستی در تمامی زمینه ها اینگونه با تدبیر برخورد می شود؟
قبول 70 درصد تعطیلی ها تقصیر احمدی نژاد بود! نه اصلاً همه تعطیلی کارخانجات در این سه ساله دولت تدبیر هم تقصیر احمدی نژاد است! فقط همین یک مورد را توضیح دهید. چرا تدبیر دولت سه ماه آنهم در دوران هر روز یک گشایش و زمانی که همه از فضای رمضان در پسابرجام بهره می بردند(؟!) نتواست کارخانه ای که به دست رئیس جمهور افتتاح شده را سر پا نگه دارد؟
محسن کمالی

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰

التزام به «حجاب و پوشش» توأم با تخلق به «عفاف و حیا»، «حق شخصی» صرف نیست که برخی در مواجهه با تذکرات، آن را برای توجیه کاهلی خویش بهانه آورند، بلکه «تکلیفی اجتماعی» نیز به شمار می‌آید که....

حجاب و عفاف، مقوله‌ای صرفا «دینی» نیستند؛ بلکه پشتوانه «قانونی» و ترجیح «عرفی» هم دارند. به عبارتی افزون بر تکلیف «شرعی»، بر اساس «قانون» هم افراد در جامعه اسلامی موظف به رعایت حجاب و عفاف هستند. وانگهی «عرف» غالب در جامعه هم بدپوششی و رفتارهای نامتجانس با عفاف و حیا را برنمی‌تابد. و این بدین معناست که رعایت حجاب و عفاف، از لوازم زندگی در جامعه اسلامی است.

نکته دیگر این‌که نباید حجاب و پوشش اسلامی را تنها از باب دستور قانونی و شرعی مورد مداقه قرار داد و از مصالح معتنابه و عینی آن غافل شد؛ مصالحی که بیش از هر کس نصیب شخص ملتزم می‌شود. برای نمونه، دختر عفیفی که مقید به رعایت حجاب است، پیش از دیگران، «خود» را در حصنی حصین قرار می‌دهد و نگاه‌های «آلوده» و «خطرساز» را از ساحت خویش دور می‌سازد.

 مروری اجمالی بر پرونده هتک و تعدی‌های صورت‌گرفته به دختران و زنان نشان می‌دهد که بخش مهمی از آن‌ها، مستقیم یا غیرمستقیم قربانی پوشش نامناسب و شل‌حجابی خود شده‌اند.

 به ندرت اتفاق افتاده که بزهکاران، دختر عفیف و محجبه‌ای را قربانی لجام‌گسیختگی خویش کرده باشند. برخی از این بزهکاران پس از دستگیری اذعان کرده‌اند که دراثر حسّی درونی و فطری، متانت و عفاف بانوان محجبه را تحسین می‌کرده‌ و آنان را چونان ناموس خویش محترم می‌شمرده‌اند. اما در مقابل، نوع پوشش دختران و بانوان بدحجاب و احیانا رفتارهای دور از متانت آنان را محرّکی برای فرورفتن در ورطه بزهکاری و ... می‌یافته‌اند؛ به‌گونه‌ای که گاه از منجلاب «بزهکاری» به ورطه هولناک «جنایت»‌ هم فروافتاده‌‌اند، و صدالبته تاوان جنایت‌شان را با طناب سرد دار پس داده‌اند. این نکته البته به معنای تطهیر و تنزل جرم تبهکاران و جانیان نیست، بلکه تاکیدی است بر نقش پیشگیرانه حجاب و عفاف در این عرصه.

 جان کلام این‌که التزام به «حجاب و پوشش» توأم با تخلق به «عفاف و حیا»، «حق شخصی» صرف نیست که برخی در مواجهه با تذکرات، آن را برای توجیه کاهلی خویش بهانه آورند، بلکه «تکلیفی اجتماعی» نیز به شمار می‌آید که بی‌مبالاتی در پای‌بندی به آن، می‌تواند بازی دوسر باختی را رقم زند که افزون بر خود فرد، دیگرانی را هم در معرض سقوط قرار دهد.

با این اوصاف، تلخ است اما واقعیت دارد که التزام به حجاب شرعی در برخی مناطق استان به‌ویژه شهر یزد، در خور «دارالعباده» مسمّی به «حسینیه ایران» نیست؛ و تقویت این آموزه عقلانی و وحیانی، تدابیری عمیق و فراگیر می‌طلبد. در این باره گفتنی‌ها فراوان است... .

نویسنده: مرتضی رضائیان


  • میرجلیلی