یزدما

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

هرگاه رئیس‌جمهور مواضع عصبانی و تند اتخاذ کرده، مورد استقبال و مدح رسانه‌های جریان اصلاحات قرار گرفته است. این در حالی است که هرگاه رئیس‌جمهور در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش موضع‌گیری ملایم‌تری داشته، با انتقاد اصلاح‌طلبان مواجه شده است. در واقع برای جریان تندرو اصلاحات، قابل پذیرش نیست که رئیس‌جمهور جایی سخنرانی یا مصاحبه‌ای کند اما همراه با تندروی و عصبانیت و هجمه به منتقدان نباشد.
مصاحبه تلوزیونی هفته گذشته رئیس‌جمهور، از جمله مواردی بود که انتقادهای اصلاح‌طلبان را به همراه داشت و آن‌ها از اینکه آقای روحانی به مانند قبل، منتقدین را مورد هجمه شدید قرار نداد و سعی کرد مواضع ملایم‌تری نسبت به گذشته، اتخاذ کند، انتقاد کردند.
روزنامه اعتماد با تیتر «کمی شفاف‌تر آقای رئیس‌جمهور» اعتراضش نسبت به رویکرد روحانی در مصاحبه تلویزیونی را نشان داد و نوشت: «روحانی از نبایدِ توهین به مردم گفت، از توهین‌کنندگان نگفت - از کاهش قاچاق گفت، از مبادی قاچاق نگفت از دستاوردهای مثبت اقتصادی گفت، از موانع و سد راه‌های آن نگفت.» همچنین روزنامه آرمان با تیتر «ناگفته‌ها ناگفته ماند» با انتقاد از مصاحبه رئیس‌جمهور نوشت: «روحانی آن رئیس‌جمهوری نبود که دیروز حامیان و بیشتر مردم انتظار داشتند. او دیشب برای خود خط قرمزهای زیادی ترسیم کرده بود که با وعده‌های گذشته او مبنی بر لزوم اطلاع جامعه از تمام اتفاقات همخوانی نداشت. روحانی دیشب آنچه را گفت که برای مردم تازگی نداشت و بارها ازسوی او و وزرایش بیان شده بود که تنها دو جدول را باید موضوع جدید دانست. اظهارات دکتر حسن روحانی در شب گذشته چنان بود که تماس های زیادی با آرمان از سوی حامیان دولت گرفته شد؛ حامیانی که به مشی اتخاذ شده از سوی رئیس‌جمهور انتقاد داشته و عنوان می‌کردند دکتر روحانی وعده داده بود مردم از تمام موضوعات باید آگاه باشند اما نشان داد که مردم را آنچنان که تصور می‌شد محرم نمی‌داند و اظهاراتش برای مخاطبان جذابیتی ندارد. روحانی دیشب بیش ازهمه از آنچه گفت که همه می‌دانستند، در حالی که انتظار همگان از او بیان موانعی است که دولت با آن مواجه است و تمایل داشتند روحانی از اتاق فکر علیه دولت برای مردم بگوید تا با توجه به این فعالیت‌های تخریبی درباره عملکرد دولت قضاوت کنند، اما افسوس روحانی دیشب معذب بود».
علی تاجرنیا، از اصلاح‌طلبان تندرو، در ارزیابی سخنان روحانی در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «فکر می‌کنم با گذشت سه سال از عمر دولت و با درنظرگرفتن مجموعه اتفاقاتی که در کشور افتاده، فشارهایی که دولت پذیرفته و در‌عین‌حال امکاناتی که داشته، صحبت‌های رئیس‌جمهور راضی‌کننده نبود. انتظار مردم این است که بعد از مجموعه تحولاتی که در داخل و خارج از کشور به‌ویژه در سطح منطقه افتاده، رئیس‌جمهور جدی‌تر صحبت می‌کرد؛ حتی از نوع سؤالات مجریان هم چنین به نظر می‌رسید که گویا سؤالات هماهنگ‌شده بود تا مصاحبه فرمالیته طراحی شود. اگر روحانی قرار است در انتخابات ریاست جمهوری بعدی هم حضور داشته باشد باید صریح‌تر و شفاف‌تر با مردم مواجه شود. مردم دنبال امید هستند؛ اما فکر می‌کنم روحانی نتوانست آن انتظاری را که در بین مردم و طرفدارانش بود برآورده کند. به اعتقاد من بعد از گذشت سه سال باید در تیم رسانه‌ای دولت خانه‌تکانی جدی انجام شود، چراکه وقتی رئیس‌جمهور بعد از مدت‌ها در قاب تلویزیون ظاهر می‌شود، دست‌کم فردای آن باید جامعه را تحت‌تأثیر حرف‌های خود قرار داده باشد.»
شهربانو امانی در گفت وگو با روزنامه شرق با انتقاد از مصاحبه رئیس‌جمهور و اینکه چرا آقای روحانی مباحث جنجال‌برانگیز در عرصه داخلی را طرح نکرده می‌گوید: «ایشان صحبتی درباره وضعیت سیاست داخلی نداشتند و امید است در هفته دولت این امکان فراهم شود تا در‌این‌باره هم بتوانند صحبت کنند و حرف‌های جدیدی را به مردم و افکار عمومی ارائه دهند».

وحیدسالار

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰
دولتمردان از برجام و فتح‌الفتوح‌ بودن آن گفتند و درباره دستاوردهای آن قصیده‌ها سرودند؛ اما مردم مابه‌ازای قابل اعتنایی در زندگی خود مشاهده نکردند. نه بیکاری کاهش یافت، نه رکود از بین رفت، نه واحدهای صنعتی رونق گرفتند، و نه....

شعارهای اعتراضی مردم در میانه سخنان رئیس جمهور در جریان سفر هیات دولت به کرمانشاه، زنگ خطر را برای روحانی و جریان و رسانه‌های حامی وی به صدا درآورده است. افزون بر سه سال از آن روزهایی که روحانی در تنور وعده‌های انتخاباتی می‌دمید گذشته است و دیگر نمی‌توان با سخنان زیبا و شعارهای جذاب، مردم را دلخوش داشت. به تعبیری روشن‌تر «زنگ انشاء» به پایان آمده و نوبت به «زنگ حساب» رسیده است. روحانی گفته بود در صد روز اول گشایش اقتصادی ایجاد می‌کند. قرار بود هر صد روز یکبار به مردم گزارش بدهد. توافق هسته‌ای فتح‌الفتوحی خوانده شد که قرار بود اقتصاد و معیشت جامعه را بهبود بخشد. قرار بود بیکاری مهار شود و اشتغال‌زایی افزایش یابد. قرار بود مردم چنان بهره‌مند و به‌سامان شوند که نه‌تنها دست به سوی خزانه دولت دراز نکنند بلکه این دولت باشد که به سوی مردم دست دراز کند. و ده‌ها و صدها قرار بود دیگر.

بسیاری از این «قرار بود»ها هیچ‌گاه به مرحله عمل نرسیدند. اما در عوض پرده از دریافتی‌های نجومی برخی مدیران دولتی برافتاد و مردم را در حیرتی عمیق فرو برد.  در حالی که کارگران بی‌پناه گاه چند ماه حقوق حداقلی خود را هم دریافت نکرده و تعداد بسیاری از آن‌ها حتی شغل خود را از دست داده بودند، برخی از ما بهتران دولتی حقوق‌هایی 234 میلیونی دریافت می‌کردند، وام‌هایی چندصدمیلیونی با سودهایی یک‌درصدی از بیت‌المال به خود اختصاص می‌دادند، حق اوقات فراغت فرزندانشان را که حتی از کل حقوق یک کارگر معمولی بیشتر بود از بیت المال برداشت می‌کردند ... و باز هم از ضرورت خدمت‌رسانی به ملت سخن می‌گفتند!

مردم اما زیرکانه واقعیت‌ها را از ورای شعارهای پرطمطراق با گوشت و پوست خود لمس می‌کنند. دولت از تک‌رقمی شدن تورم می‌گوید و مردم سختی‌های معیشتی را با تمام وجود حس می‌کنند. کسی انکار نمی‌کند که تورم بر اساس «محاسبات علمی» کاهش یافته اما اگر طبق گفته رئیس‌جمهور در دوران تبلیغات انتخاباتی، ملاک تورم را جیب مردم بدانیم که آن را لمس می‌کنند، باید به این واقعیت تلخ اذعان کرد که قضاوت قاطبه مردم در این باره با شعارها و آمارهای دولت محترم بسیار متفاوت است. دولتمردان هرچه خواستند و توانستند، از برجام و فتح‌الفتوح‌ بودن آن گفتند و درباره دستاوردهای آن و گشایش‌های روزانه‌ حاصل از برجام قصیده‌ها سرودند؛ اما مردم مابه‌ازای قابل اعتنا و ملموسی در زندگی شخصی و اجتماعی خود مشاهده نکردند. نه بیکاری کاهش یافت، نه رکود از بین رفت، نه واحدهای صنعتی رونق گرفتند، و نه... . هرچند جیب برخی مدیران همین دولت، سرشار از دریافتی‌های محیرالعقول و حقوق‌ نجومی شد!

از همین روست که پایگاه اجتماعی دولت و رئیس‌جمهور متزلزل شده و حتی بسیاری از کسانی که سال 92 متاثر از وعده‌های جذاب روحانی با هزار امید و آرزو به وی رای داده‌ بودند، اینک در زمره منتقدان جدی وی قرار گرفته‌اند و از همین روست که در سفر اخیر رئیس‌جمهور به کرمانشاه، فریادهای مردم آن سامان به اعتراض بلند می‌شود.  با این همه جای شگفتی است که رئیس‌جمهور به جای دل‌سپردن و توجه به انتقادهای مردم، به آنان نهیب می‌زند که چرا به سخنان وی گوش نمی‌دهند! غافل از این‌که در پایان سومین سال فعالیت دولت، نوبت رئیس‌جمهور است که به انتقادهای بحق و شکوه‌های دردناک مردم گوش کند؛ همان‌ها که بسیاری‌شان در سال 92 با هزار امید و آرزو وی را با آرای خود روانه پاستور کردند. آقای روحانی باید بداند- واحتمالا خوب می‌داند- که عصبانی‌شدن در برابر انتقادها و اعتراض‌های بحق مردم در سفرهای استانی، دردی را دوا نمی‌کند بلکه سبد آرای او را آرام‌آرام تهی‌تر می‌کند؛ این روندی است که مدت‌هاست آ‎غاز شده و با شتابی قابل تامل به پیش می‌رود. راستی آیا آقای روحانی با این عملکرد، انتظار دارد در سال 96 هم بتواند آرای مردم دردکشیده را به‌همراه داشته باشد؟! میان تصورات روحانی و مشاورانش با واقعیت‌های بیرونی چقدر فاصله است؟!‌‌

نویسنده: فائزه شورکی

  • میرجلیلی