یزدما

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سوم آذر ماه سیدمحمد میرمحمدی در نشست هم‌اندیشی مدیران، اعضا و رابطان هسته‌های گزینش استان یزد که با حضور دبیر هیئت عالی گزینش کشور برگزار شد، گفته بود:«در گزینش شایستگی و اولویت مطرح است»

ظاهراً این حساسیت فقط در مرحله گزینش وجود دارد و در انتصابات اصلاً مطرح نیست. نگاهی به انتصابات صورت گرفته توسط استاندار به درستی این موضوع را اثبات می کند.

 

مایع حیات گروگان باندبازی

شرکت آب منطقه ای یزد وظیفه مطالعه و شناسائی منابع آب سطحی و زیرزمینی، حفاظت و بهره برداری بهینه از منابع آب، آبرسانی به شهرها و صنایع استان، انتقال آب از زاینده رود به یزد، اجرای طرح های تغذیه مصنوعی و کنترل سیلاب، ایجاد،بهره برداری و نگهداری از تأسیسات و سازه های آبی در استان را بر عهده دارد. عنایت به این وظایف و همچنین اطلاع از وضعیت بحرانی آب در استان، نیاز شدید دامداری، کشاورزی و صنعت یزد به آب و همچنین اقدامات احساسی همسایگان اصفهانی جهت ممانعت از انتقال مایه حیات به استان یزد حساسیت وظیف ریاست شرکت آب منطقه ای را روشن می کند.

با این وجود20 آبان ماه، آیین نکوداشت و معارفه مدیران عامل شرکت سهامی آب منطقه ای یزد با حضور استاندار یزد برگزار و ضمن قدردانی از کوشش ها و زحمات «حسین غفوری»، «محمد مهدی جوادیان زاده» به عنوان مدیرعامل جدید شرکت آب منطقه ای یزد معرفی شد. وی برادر مجید جوادیان زاده مدیر کل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری یزد است. شاید در وهله اول انتخاب برادر یکی از نزدیکان استاندار برای این سمت اتفاقی به نظر برسد. اما بد نیست بدانید چنین خانواده های شایسته ای در مجموعه استانداری یزد به وفور یافت می شوند.

 

یزد گرفتار صله ارحام مسئولان!

نگاهی به مسئولان استان یزد و بررسی روابط خویشاوندی میان آنها نشان می دهد، بسیاری از مناصب نصیب اقوام و نزدیکان مسئولان ارشد شده، که لابد جهت صله ارحام صورت گرفته و نباید با دید منفی بدان نگریست. مدیریت برادران در آب منطقه ای، اداره ارشاد و نسبت زن و شوهری در استانداری یزد و مدیریت یکی از نهادهای دولتی استان به قدری آشکار است که نیاز به توضیح دوباره ندارد.

حتی یکی از نزدیکان استاندار به تازگی وارد یک نهاد فرهنگی شد و گفته می شود بعد از اثبات شایستگی های ذاتی قرار است جذب نهادی ورزشی هم بشود!

از این دست انتصابات فامیلی در نهادهای دولتی یزد به وفور یافت می شود که نشان می دهد مقامات یزدی مرزهای شایسته سالاری را جا به جا کرده اند.

گذاشتن این انتصابات در کنار وقایعی مثل دخالت نزدیکان استاندار در سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری و اعمال فشار برای برکناری مدیرعامل این سازمان، دخالت در مراکز علمی و تغییر روسای دانشگاه ها، تلاش برای برکناری مدیران غیر همسو از طریق فشار رسانه ای و بدون هزینه کرد از مدیریت استان و صدها مورد ریز و درشت نشان می دهد حکومت داری در دولت تدبیر( حداقل در استان یزد) در حال تبدیل شدن به سیستم ملوک الطوایفی است. سیستمی که تا کنون خسارات سنگینی به یزد وارد کرده و جبران آن نیازمند وقت و هزینه بسیار است.

سهیل نصیری زاده

  • میرجلیلی
  • ۰
  • ۰

«نفوذ»، یکی از موضوع‌های پرحاشیه این سال‌ها بوده و است؛ نفوذی که ابعاد گوناگونی دارد و دشمنان قسم‌خورده و بدخواهان می‌کوشند در سایه آن، اغراض شیطانی خود ضد نظام و ملت ایران را پی گیرند. از جمله را‌ه‌های دشمنان برای دست‌یافتن به اهداف خود در این زمینه، وارد شدن زیرکانه از طریق افرادی است که تابعیت ایران دارند و به واسطه دوتابعیتی‌بودن، از انگیزه‌‌های کافی برای خدمت به بیگانه برخوردار هستند.

وجود افراد دوتابعیتی در رده‌های بالای مسئولیتی و مشاور‌ه‌های تاثیرگذار، خطری است که هرگونه سهل‌اندیشی و ساده‌انگاری درباره آن می‌تواند‌ آسیب‌هایی بزرگ و گاه جبران‌ناپذیر را بر پیکره نظام اسلامی تحمیل کند؛ آسیب‌هایی که کم‌ترین آن می‌تواند مهندسی هوشمندانه و غیرملموس افکار و ایده‌های مسئولان دیگر باشد. تامل در یکی از فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب درباره نفوذ، عبرت‌آموز است:

«این‌که افرادی که می‌توانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. سمت مورد نظر عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمان‌ها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می‌کند؛ کاری کنند که شما همان‌جوری نگاه کنی به مساله، همان‌جوری تشخیص بدهی که آن مأمور عالی‌رتبه‌ سیا تشخیص می‌دهد؛ در نتیجه همان چیزی را بخواهی که او می‌خواهد. بنابراین خیال او آسوده است؛ بدون این‌که لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار می‌کنی؛ هدف نفوذ این است؛ نفوذ جریانی، نفوذ شبکه‌ای، نفوذ گسترده؛ نه موردی. اگر این نفوذ نسبت به اشخاصی انجام بگیرد که این‌ها در سرنوشت کشور، سیاست کشور، آینده‌ کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی می‌افتد؟ آرمان‌ها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزش‌ها تغییر پیدا خواهد کرد، خواست‌ها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد.»

با این همه جای شگفتی است که علیرغم انبوه هشدارها و تحذیرها همچنان کسانی با تابعیت دوگانه یا برخوردار از گرین‌‌کارت در دستگاه‌های اجرایی یا حواشی مؤثر آن نقش‌آفرین بوده‌اند. در این باره می‌توان به عضویت شخصی دوتابعیتی در کمیته مالی برجام اشاره کرد که مشکوک به جاسوسی است؛ شخصی که قبلا به علت فعالیت به نفع آمریکا بازداشت شده بود! به تصریح نماینده مردم تبریز، ‌آذرشهر و اسکو «این شخص در اواخر دهه 70 با وزارت دفاع همکاری داشت و به عنوان نماینده ایران در دعاوی کشورمان علیه آمریکا در دادگاه لاهه حضور می‌یافت اما بعدها مسئولین وقت نظارتی متوجه شدند وی به نفع آمریکا کار می‌کند و به همین علت او را بازداشت و از کار اخراج کردند.»

به راستی چگونه فردی دوتابعیتی که سابقه بازداشت و اخراج از وزارت دفاع را هم در کارنامه خود دارد، می‌تواند این‌سان آسان در سطوح بالای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای حضور یابد و نقش‌آفرینی کند؟! چگونه وزارت امورخارجه و شخص دکتر ظریف چنین خبط بزرگی را مرتکب شده‌اند و چرا تاکنون بابت چنین رخداد تاسف‌آوری در پیشگاه ملت عذرخواهی نکرده‌اند؟! جالب‌ این‌که وی در مراسم موسوم به «تجلیل از افتخارآفرینان برجام» از دست دکتر روحانی رئیس‌جمهور هم نشان درجه سه خدمت دریافت کرده بود!

فرد دارای تابعیت مضاعف به طور معمول نمی‌تواند دلسوز مصالح انقلاب و ایران اسلامی باشد و منافع ملت را تامین کند؛ چرا که او به کشور دیگری تعهد داده و سوگند یاد کرده که منافع آن کشور را بر منافع کشورها دیگر ترجیح دهد. از این روست که او هیچ‌گونه صلاحیتی برای احراز پست‌های مؤثر و مدیریتی در کشور ندارد.

باعث تاسف است که در سایه مماشات و فقدان حساسیت برخی متصدیان، در دو سال اخیر چند نفر با تابعیت دوگانه در بخش‌های مهم مدیریتی و تصمیم‌سازی کشور نفوذ کرده بودند؛ هرچند خوشبختانه تعدادی از آن‌ها دستگیر شده و یا پرونده‌شان در جریان است. با این اوصاف انتظار از دولت یازدهم این است که اراده‌ای قاطع برای مقابله با مدیران دوتابعیتی از خود نشان دهد و اجازه ندهد کسانی دارای تابعیت دوگانه و مشکوک به فقدان تعهد و پای‌بندی به نظام اسلامی، بتوانند در سطوح مدیریتی نفوذ کنند و به نوعی آسیاب دشمنان این مرز و بوم را رونق بخشند.

 فراموش نکنیم که خاوری و جیسون رضائیان هم از جمله دوتابعیتی‌هایی بودند که به واسطه سهل‌‌انگاری‌های مسئولان در شناسایی و طرد آنان، به سهم خود آسیب‌هایی قابل توجه به کشور تحمیل کردند و هرگونه مماشات در شناسایی و برخورد با سایر دوتابعیتی‌ها هم می‌تواند آسیب‌هایی گاه شدیدتر و چه بسا جبران‌ناپذیر به ملت و کشور تحمیل کند.

نویسنده: فاطمه اردکانی

  • میرجلیلی